مجله اینترنتی نخل سبز

عکس های آبپخش ، شعر محلی بوشهری ، غذای بوشهری ، پرورش گل و گیاه ، پزشکی و ...

مجله اینترنتی نخل سبز

عکس های آبپخش ، شعر محلی بوشهری ، غذای بوشهری ، پرورش گل و گیاه ، پزشکی و ...

غذای محلی : قیمه بوشهری

قیمه بوشهری با قیمه‌های شهرهای دیگر خیلی فرق دارد. هم از نظر ظاهری و هم از نظر مزه. قیمه بوشهری را می‌کوبند و باید طوری گوشت آن له شده باشد که با زدن قاشق کش بیاید. این خورش معمولاً با شکر پلو صرف می‌شود.

دستور شماره یک

مواد لازم برای قیمه:

لپه ۵۰۰ گرم
گوشت ۲۵۰ گرم
سیب زمینی ۱ عدد
پیاز ۱ عدد گنده!
زیره ۲ قاشق چای خوری
لیمو عمانی مقداری
رب گوجه ۲ قاشق عذاخوری
ادویه به میزان لازم

طرز تهیه:

پیاز رو سرخ می‌کنیم زردچوبه رو بهش اضافه می‌کنیم گوشت رو می‌ریزیم توی پیاز سرخش می‌کنیم. (گوشت رو میشه همراه با لپه جوش داد) لپه رو جدا می‌گذاریم بپزه. وقتی گوشت و پیاز رو تفت دادیم یه مقدار به اندازه نیم لیوان آب بهش اضاف می‌کنیم و سیب زمینی رو هم اضاف می‌کنیم. وقتی همه اینا پختن با گوشتکوب میکوبیمشون وقتی همه مواد رو کوبیدین دوباره همه رو بگذارید روی اجاق رب گوجه و یک لیوان آّب و زیره کوبیده شده رو به قیمه اضافه می‌کنید. در آخر هم کمی لیمو عمانی می‌ریزید.


دستور شماره دو
مواد لازم :

لپه ۲۵۰ گرم
پیاز متوسط ۱ عدد
گوشت سر دست نیم کیلو
رب گوجه فرنگی ۲ ق غ
سیب زمینی متوسط ۱ عدد
دارچین یک هشتم ق چ
زردچوبه ۱ ق چ
گرد لیمو عمانی ۱ ق غ
زعفران
نمک

طرز تهیه:

پیاز را خورد کرده و در روغن با گوشت تفت می‌دهیم و دارچین را اضافه می‌کنیم لپه را شسته و به دیگ اضافه کرده و حدود ۴ لیوان آب توی دیگ می‌ریزیم در دیگ را می‌بندیم و به مدت یک ساعت می‌پزیم سیب زمینی را پوست گرفته و درسته توی دیگ می‌اندازیم بعد از یک ساعت دیگر چک می‌کنیم اگر گوشت پخته و له شده باشد زیر دیگ را خاموش می‌کنیم در غیر این صورت نیم ساعت دیگر می‌پزیم و یا تا زمانی که گوشت له شود. (در صورت نیاز باز هم در هنگام پخت آب اضافه کنید) آب را از مواد جدا کرده (میتونیم توی آبکش بریزیم) و گوشت را می‌کوبیم. هر کدام را جداگانه می‌کوبیم یعنی لپه و سیب زمینی را هم می‌کوبیم. گوشت کوبیده را به لپه کوبیده اضافه کرده و با یک لیوان از آب گوشت روی حرارت قرار می‌دهیم. هم می‌زنیم تا مخلوط شود و بعد بقیه آب گوشت را هم اضافه می‌کنیم. رب گوجه فرنگی را در روغن تفت داده و یک لیوان از آب گوشت را اضافه کرده سپس به دیگ اضافه می‌کنیم سیب زمینی له شده را هم اضافه می‌کنیم خوب هم می‌زنیم. نمک و لیمو عمانی و زعفران دم کرده را اضافه کرده و اینقدر هم می‌زنیم تا زمانی که قیمه کش بیاید. این هم از رسپی قیمه بوشهری خلاصه و مفید. حالا دو کلمه بشنوید از مادر عروس (اِی کِی اِی شف طیبه):

همینطور که ملاحظه فرمودید قیمه بوشهری شباهتی با قیمه‌ای که شما دیدید و خوردید نداره ولی از اونجایی که من رو می‌شناسید (که عاشق چیزهای له شده و هلو برو تو گلو هستم) این مدل قیمه رو بیشتر می‌پسندم.

قیمه بوشهری رو با چیپس سیب زمینی سرو نمیکنن. اما همیشه باید کنارش “شکر پلو” داشته باشه. شکر پلو هم احتمالا همون شیرین پلوی شماست که ایشالا عمری باقی بود رسپیش رو میذارم.

باید باز هم تاکید کنم که وقتی من میگم “بوشهر” منظورم شهر بوشهره نه استان بوشهر. خیلی‌ها شکر پلو رو نمیشناسن. قیمه و شکر پلو یکی از غذاهای رسمی مراسم‌های محرم و صفره و زیاد برای نذری درستش میکنن که البته له کردنش تو مقیاس زیاد قلق داره.

قیمه باید طوری له شده باشه که هنگام خوردن و زمانی که قاشق می‌زنی خوب کش بیاد. اگه تو خونه گوشتکوب برقی دارید که دیگه کار فوق العاده ساده میشه.

قیمه مزه اش ترش و شوره و شکر پلو هم تا حدی شیرین. ترکیب طعمش خاصه و به نظر من خیلی خوشمزه. عطر خیلی خوبی هم داره. (البته من خودم همیشه فقط ته دیگ شکر پلو رو می‌خورم. و با قیمه هم زیره سیاه می‌خورم که نفخش رو بگیره)

منبع : seeiran.ir

غذای محلی ، قلیه میگو

قلیه میگو از غذاهای محلی استان بوشهر است.
مواد لازم:

میگو:۵۰۰ گرم
گشنیز:۶۰۰ گرم
شنبلیله:۱۰۰ گرم
رب گوجه :یک قاشق سوپ خوری
پیاز کوچک:یک عدد
آب داغ:۲ پیمانه
سیر:۸ حبه
تمر هندی:یک بسته
ادویه میگو:یک قاشق سوپ خوری
سیب زمینی:دو عدد متوسط
آرد: دو قاشق سوپ خوری
روغن مایع:یک دوم پیمانه
نمک و فلفل:به میزان لازم

طرز تهیه:

میگوها را پاک و رگ کمر آنها را خارج کنید و خوب بشویید. در قابلمه‌ای سیر و پیاز را نگینی خرد کنید و تفت دهید. شنبلیله و گشنیز را خرد کرده و با مواد سرخ کنید تا رنگ سبزی عوض شود. سپس رب و ادویه میگو را اضافه کنید. عصاره تمر هندی و نمک و فلفل و سیب زمینی خرد شده را بهمراه میگو به مواد اضافه کنید و اجازه دهید تا خوروش بمدت ۳۰ دقیقه روی حرارت جا بیفتد طرز تهیه عصاره تمر هندی:آب داغ و تمر هندی را با هم مخلوط کنید و بعد از ۱۵ دقیقه آرد را به آن اضافه کنید و بعد آنرا از صافی رد کنید تا عصاره بدست بیاید.

قلیه میگو

غذای محلی : کبه

کبه مواد لازم :

گوشت چرخ کرده نیم کیلو
بلغور ریز گندم دو و نیم لیوان (یا نیم کیلو)
پیاز بزرگ 1 عدد
ادویه 1 ق چ
داریچین 1 ق چ
نمک 1 ق چ
برای فیلینگ:
پیاز 2 عدد
ادویه نصف ق چ
دارچین نصف ق چ
فلفل سیاه نصف ق چ
آبلیمو 1 ق چ
نمک نصف ق چ
گردوی خورد شده یک سوم لیوان
بادام زمینی خورد شده یک سوم لیوان
زرشک 1 ق غ
کشمش 1 ق غ

طرز تهیه :

برای شروع باید یه توضیح در مورد این بلغور ریز گندم بدم. اینجا ما یه چیزی داریم به نام “لَلَک” که گندم خورد شده ریز دانه است که فله میخریم. ولی توی فروشگاهها جدیدا دیدم بسته بندی شده اش هم هست با نام بلغور گندم . ولی خیلی دقت کنید هنگام خرید باید از اون مدلیش بخرید که خیلی ریزه. آخه دیدم دو مدله. یکیش دانه بلغور عادیه ولی یه مدلی که جدیدا دیدم، کیفیت و دونه بندیش با للک خودمون یکیه.
کبه
ما از همین نوعش میخوایم چون خیلی باید دونه اش ریز باشه که زیر دندون نیاد

کبه
پیاز رو بلند میکنیم با ادویه ها رو توی بلندر میریزیم.

کبه
بلغور رو خیس میدیم. بعد از ده دقیقه توی توری میریزیم و فشار میدیم تا آبش خوب گرفته بشه. اصلا اصلا نباید آب داشته باشه ها

گوشت چرخ کرده و بلغور ( که پف کرده و نرم نرم شده) رو با بقیه مواد بلند میکنیم تا مخلوط شه
کبه

بعد خوب چنگش میزنیم و روش رو با پارچه مرطوب میپوشونیم و میذاریم نیم ساعت توی یخچال بمونه
کبه

برای فیلینگش هم پیاز رو خورد کرده و تفت میدیم وقتی کمی سبک شد ادویه ها رو اضافه میکنیم. رشک و کشمش رو هم از قبل خیس میدیم و آبکش کرده و با مغزها و آبلیمو و نمک و فلفل میریزیم توش و خاموشش میکنیم. نکته اینکه مغزها و کشمش و زرشک پختن نداره و سه سوت میسوزه. پس آخرین چیزی که اضافه میکنید باید زرشک باشه. راستی من ادویه عربی میریزم. ولی شما از all spice یا بهارات میتونید استفاده کنید.
کبه

حالا یه کاسه آب و یخ کنار دستتون بذارید.

از خمیر گوشت به اندازه یه نارنگی کوچیک بردارید.

وسطش رو با انگشت شست باز کنید و هی بچرخونیدش تا یه گود بزرگ توش ایجاد شه.

یه قاشق چای خوری از مواد فیلینگ رو توش میریزیم.
کبه

لبه اش رو میبندیم. دستمون رو توی آب یخ میزنیم. و به شکلی که میبینید با دست فرمش میدیم. یعنی دو سرش نوک تیز و مخروطی باشه
کبه

توی روغن زیاد حمامش میدیم تا زمانی که رنگش قهوه ای شه.

کبه
روی دستمال کاغذی آشپزخونه میذاریم تا روغنش گرفته شه.

کبه
این هم یه نما از برش و بافتش . و کاملا مغزپخت شده. برای اینکه مغزپخت شه نباید حرارت روغن خیلی زیاد باشه.

شعر - نهی از منکر

تو مسجد ما یه شیخی رفت منبر


گپش زت هوم شویی از نهی منکر



که نهی منکر دِه ای روزا کِماین


کسی دی کار کسیش نی ، نه چه واین؟



چه واین امرِ معروف ای بووا جون


کُیا رفتن دِه ایسا دین و ایمون



سیچه مردم همه دی جا اِتو زِه ؟


همتِی کافرایِیتو دو روزه ؟


  

نمی فهمی خُیا شاتو خِضب کُند


شی و ریتو می کند با زلزلِی تند



همتِی وایِسِی ولله غافل


کِتو گِرتِن نماز و باکیا وِل



مو تا که اُم شنی ای نکته از شیخ


ز وحشت موین سِرُم وایی همش سیخ



سواش صُب گَه مو سی خاطر کمی کار


لواسُم  بَر که و رفتم سی  بازار



تو بازار گیر کار بیدم که یَکهو


یه صحنِیم دی که از چش واپِری خو



یه دوتی می خه تو بازار سی خوش کشت


لواساش تنگ بی و آرایشش مشت



همه گُت و کوچیک ، بچ بار، جوون ، پیر 


چشاشو رُو ای بی نوامبِیَن سیر 



نه چایر بی سرش نه شالِ اَیلی


دُمِ عُینک می گشتِش میرزا مَیلی



ری مرزِنگِش ریمِل، موینش به رنگ تش


غولو مندو دو کُرپا کرده بی غش



 ری صورت پنکک و ماتیک ری لُنج


بووی ملا خِیِر افسرده تو کنج



دو تا بُرماش اِشا کردِی بی تأتو


عصاش وُردا کِرِم لهمو دُمِش رُو    



از او حاجی بیگی  تا مُندو چیش کاج


تو بازار دینشو نِیِی به حرّاج



مو تا ای صحنه اُم دی نهیِ منکر


اِمِت تو ذهنُم و گپ شیخ ری منبر



تو دل اُم گو که مو هِسُم مسلمون


نباید مِث اینا بفروشم ایمون



مو ایسا بُی بِشُم رفعِ شِرایَم


بِرِ ای دختکو نهی منکرایَم



و دُو رفتم هِلِش اُم گو دوهتَک


ایکِی زُرّامُخو یِک لحظه وُیسَک



که بی چایَر سیچه اَندِی تو بازار


گُلی ، می چینِنِت بَیوَخت آهازار



تو که آرایِشت ایکِی هِسِن مَشت


مُخو تو بِینِ ای نامحرما کَشت



با ای اُوضِیِ بازار و گیرونی


سی جُون مُونا چه مُفتِر چِش چِرونی؟!!!



نِمینی سِیلِ مردم همه شِی تون


گُناشو تو ای دنیا همه پِی تون



وُ  هیم کارا خُیا صبرِش سِر اَندِن


خِضَب کِردن وُ دی جَهلِش در اندن



سی هیمنِی هن زمی لرزه تو ای فصل


دی وایِن مث سِرُم ری خونیا وصل



گناه وایِن تو دهنِت مث بینیزه


سی هیمنِی هِن خُیا بارو نِمیزه



مو تا ایم گو دوهتَک سی مو اِش گفت


بِرُم خیلی تو هِی می گِی گپِ مُفت



تو بِر مردم ایسا اِت آبِروم بُرد


تو اِت کِرد روحِ مو شی ای پِیات خورد



ایسا زنگ می زنم سی شیم ری همراش


تا بیت حالِت بیارِت او سِرِ جاش



حالا کارُم دُرُسایی مو اینجا


عِجَو شِرّیم خِری سی خوم مو ایسا



هِنی ری او گوشِش نِنِی بی گوشیش


که فِرتِنگی وایی حاضر هُمو شیش



مو سِیلُم که اوشَم واسِی زیر ابرو


تو دل خوم اُم گو تُف ای لعنتِ او



پِسِ مرگ هیکلش بی کَدّ وَرزا


سِرِش گُت اِینِهو تاپونِ خُرما



سی مُش گو میچِکَک هسی چه کاره


که مِی و می زنی وُ زِن مو غارِه



یه مُشتیش زَت تو کُم مو جان کِلُودی


که مو وُراسِیُم مِث فیلم سه بُعدی



تو دل خوم اُم گو آروم آخُه نامرد


نه آزارِت چه بی ؟ نِت بی تو  کُم درد ؟



چه کارِت بی حِجاوِ  ای خِراون


نمی فهمی که دِنیا بی صِحاوِن



ایسا می کو تو زیرِ ای پِیاش لَه


اگه سی کَس بِگِی هِی مُفتی تو چَه



تو هیم فِکرا بِیُم که یکی رُو وَل


صِیاش زَت شِی مو که سِیلاکو هِل یَل



دُرُسِّن نهیِ منکر واجِبِن کا


اُما هِن آبرو واجبتر اینا



ای رسمش نی تو بازار بِینِ لشکر


بریزی آبرو سی نهی منکر



که اِش گوتِن که ای زات هاکُنی جون ؟


اینا وِل کو ، برو خوت هاکو دَرمون



تو اول علمِ کارِت کامِلا کو


اوسا واگرد و حَلِّ مُشکِلا کو


...


محمد تابناک (میشمح)


فغون عشق

باز ای عشقن که تو سینه ام فغون کرده به پا

جز صدی خوش کر شدم هیچی نمیفهمم صدا


جاش انداخته تو دالون دراز فکر مو

خوش نمیفهمه که عمری پی دلم کرده چه ها


ای شدم خیس از نم و شر جیش تو ای سالای سال

زیر جنگ افتوش ظلال بسم از صفا


هر چی خوردم خین دل عاشق وعاشقتر شدم

از دسش باور کنین هیچی ندیدم جز جفا


دل شده دریا وعشقم مثل جلبوتی ری او

سمری میره بدون گسل و میداف و شرا

 

گاه دبر میره گه عرض گهی سینه به موج

مثل سایه پی مونن از مو نمیگرده جدا


خوف کردم از دسش دل ناگرون کارشم 

کشتتم از بس که هی سیم کرده امرو وصبا


حرف اخر سیم نمیگه مردم از دسش خدا

اخ که میترسم(خلیلو) بیله ری چالی سیا