چه سازم با تو ای دنگ و گنادل
فقیر و بیکس و بیهمنوا دل...
«بیابونی» ز تو راحت نداره
چنی بیدس و پا، کور و گنادل
همهٔ جا سوزه سوز آویدن و نخلا به بار اندن
به که و دشت و صحرا بچهایدا هر هلی میشن
شی باول پی چشمه به او خردن قطار اندن